نگارش يادداشت درباره سخنان ولي امر مسلمين در عين شيريني، سخت و دشوار است. شيرين از آن رو كه با مرور هر كلام از سخنان رهبر معظم انقلاب خدا را به موجب وجود چنين رهبري با درايت، شاكريم؛ رهبري كه هيچگاه تسليم فشارهاي سياسي و رسانهاي نميشود. رهبري كه با حركتي يكنواخت به دور از افراط و تفريط، انقلاب جهاني خميني كبير را روز به روز به سر منزل مقصود نزديكتر ميكند، اما در كنار اين شيريني، دشواري مضاعف نيز وجود دارد.
نگارنده يادداشت در انتخاب موضوع ترديد ميكند، ميماند كه از بررسي رويدادها و دستاوردهاي سال 90 و طرح شعار ما ميتوانيم بنويسد يا به سراغ موضوع ديگري برود. ترديد داريد كه از سخنان اميد بخش امام خامنهاي بنويسيد يا به اشارات معظم له به پيشرفتهاي اقتصادي و سياسي سال 90 بپردازيد. البته اگر اهل سياست خارجی باشيد بيشك به سراغ بخش ديپلماسي سخنان رهبر آزادگان جهان خواهيد رفت؛ از همين رو قطعاً در انتخاب سوژه مردد ميمانيد كه از بين دهها سوژه نظير طليعه دهه پيشرفت و عدالت، مشاركت بالاي مردم در انتخابات، چرايي دشمني غرب با ايران، توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني،احتياج كشور به اتحاد و يكپارچگي يا تقيد به اخلاق و قانون و... كدام را انتخاب كنيد و اين دشواري مضاعف براي نگارنده است.
با حسابي ساده ميتوان به 128 موضوع و سوژه در سخنان ولي امر مسلمين در حرم رضوي در آغاز سال 91 پي برد، به هر حال «آب دريا را اگر نتوان كشيد - هم بقدر تشنگي بايد چشيد» با رها كردن ترديدها به سراغ آخرين بخش از سخنان رهبر معظم انقلاب خواهيم رفت، سخناني كه به حدي شفاف است كه نياز به تفسير و متمم ندارد اما بايد پذيرفت كه «إِنمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ»1 «تنها كساني [دعوت تو را] اجابت ميكنند كه گوش شنوا دارند.»
هركسي اهل تأمل باشد ياد اين آيه ميافتد:
وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّي إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَالله عَلَي قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ2
«و از ميان [منافقان] كسانياند كه [در ظاهر] به [سخنان] تو گوش ميدهند ولي چون از نزد تو بيرون ميروند به دانش يافتگان ميگويند هماكنون چه گفت اينان همانانند كه خدا بر دلهايشان مهر نهاده است و از هوسهاي خود پيروي كردهاند.»
توصيه ولي امر مسلمين به اخلاق را ميشنوند و بدتر از آن بر بوق ولايتمداريشان ميدمند بيآنكه دريابند ولي امر مسلمين از آنان چه ميخواهد، نفاق يعني آنكه در ميان سخنان رهبري به دنبال بخشي بگردي كه با نظريات تو همراستا باشد و چنانچه چنين نبود با سكوت و بايكوت از كنار آن عبور كني.
« من يك توصيه هم در زمينه سياسي بكنم. عزيزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر كشور، امروز ما احتياج داريم به اتحاد و يكپارچگي. بهانههاي اختلاف زياد است. گاهي در يك قضيهاي سليقه يك نفر، دو نفر با هم يكسان نيست؛ اين نبايد بهانه اختلاف بشود. گاهي در كسي يك گرايشي هست، در ديگري نيست؛ اين نبايد مايه اختلاف بشود. آرا، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه در درون، موجب فشل ميشود.» بي شك هر فرد، هر گرايش، هر جريان و هر شخصي كه از اين رهنمود عبور كند بايد بر آن نام انحرافي نهاد، آناني كه احترامي براي اختلاف سليقهها قائل نيستند، بيشك منحرف اند؛ آناني كه با پرداختن به حاشيهها موجب فاصله گرفتن از اصول ميشوند، منحرفند؛ آناني كه گوش خود را بر سخنان رهبري بستند انحرافي اند، سخناني كه نه سليقه شخصي بلكه تفسير دقيق از مدل ديني براي اداره جامعه است، آنچنان كه رهبري سوره مباركه الأنفال را يادآوري ميكنند: «وَأَطيعُواالله وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُكُم وَاصبِروا إِنَّالله مَعَ الصّابِرينَ ﴿۴۶﴾
و «فرمان» خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است!»
بلافاصله رهبر انقلاب به مانند دهها سخنراني خود تأكيد ميكند:« اگر منازعه كنيم، سر مسائل گوناگون - مسائل سياسي، مسائل اقتصادي، مسائل شخصيتي - دستبهيقه شويم، دشمن ما جري ميشود. يك مقدار از جرأتي كه دشمن در سالهاي گذشته پيدا كرد، به خاطر اختلافات بود.»
در سال گذشته مهمترين منازعات داخلي چه بود؟ جريان فتنه كه به تعبير معظم له اصولاً از دل نظام خارج شده و در سال 90 شاهد مرگ اين جريان بوديم پس نام منازعه داخلي را نميتوان بر اين موج برانداز كه دچار مرگ مغزي شده، نهاد؛ اما اگر بدانيم كه سياست را با «س» مينويسند و نه با «ص» بيشك اقرار ميكنيم كه مهمترين منازعه دامن زدن به تئوري حاكميت دوگانه است كه عدهاي با ابداع واژه جريان انحرافي و انتساب آن به دولت، رئيس جمهور و نزديكان ايشان سعي وافري در القاي اختلاف بين رهبري و رئيس جمهور داشتند و بدين ترتيب بزرگترين خدمت را به بيگانگان كردند؛ آنچنان كه مرجع تحليل بوقهاي استكبار، به خبرها، مصاحبهها و تحليلهاي رسانههاي مدعي اصولگرايي باز ميگشت.
با وجود تمام اين فشارها و موقعيت طلبي برخي براي ساخت كوه از كاه و يافتن بهانهاي براي حذف حريف، رهبر معظم انقلاب به مانند پدري دلسوز ميفرمايند: «اميرالمؤمنين (عليه الصّلائ و السّلام) به ما درس ميدهد؛ ميفرمايد: «ليس من طلب الحقّ فاخطأه كمن طلب الباطل فأصابه». مخالفين دو جورند؛ يك مخالفي است كه دنبال حق است، او هم دنبال جمهوري اسلامي است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دين و خداست، منتها راه را اشتباه كرده؛ با اين نبايد دشمني كرد؛ اين فرق دارد با كسي كه در جهت غير نظام اسلامي، با هدف معاندانه عليه نظام اسلامي حركت ميكند. دلها را به هم نرم كنيد، برخوردها را نسبت به يكديگر مهربانانهتر كنيد.»
البته رهبر انقلاب با اشاره به اينكه «ما مردم، خودمان را مقيد كنيم به اخلاق اسلامي؛ خودمان را مقيد كنيم به قانون» بلافاصله يادآور ميشوند كه خطاب اين كلام تنها جوانان انقلابي نيستند، و تأكيد ميكنند: «منتها همه را توصيه ميكنم به اين كه در رفتار خود، با اخلاق اسلامي رفتار كنند؛ قانون را مراعات كنند. همه بايد قانون را مراعات كنند. تجسم انقلاب در قانون جمهوري اسلامي است. مسئولان كشور هم همين جور. هم دولت حريم مجلس را حفظ كند، هم مجلس حريم دولت و رئيس جمهور را حفظ كند؛ با هم باشند، در كنار هم باشند. اين معنايش اين نيست كه همه يك جور فكر كنند؛ معنايش اين است كه اگر دو جور فكر ميكنند، دستبهگريبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با يكديگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با يكديگر، دشمنان را اميدوار ميكند، خوشحال ميكند.» اميدوارم بفهميم كه ميتوانيم در كنار هم باشيم ولي يك جور فكر نكنيم، اميدواريم بفهميم كه به جرم اختلاف سليقه نبايد گريبان چاك داد و نداي «لا حكم الا لله» يا چيزي شبيه آن را فرياد كشيد، البته شايد هم به خوبي بفهميم اما منافعمان در نفهميدن و تكفيري بودن مستتر باشد.
1- الانعام (36)
2- سوره محمد (16)